رکورد قبلیرکورد بعدی

" غنی‌سازی کاه با آمونیاک بدون آب (گاز آمونیاک) جهت استفاده در جیره دام "


شماره شناسایی : 18885243
شماره مدرک : ۶۷۸۴۱
نام عام مواد : [گزارش نهایی -عادی]
شناسه افزوده : شعباني، سعيد
: فرامرزي، حسن
: کرنژادي، آيدينگ
: احمدي، اکرم
: جعفري، ابوالفضل
: مقصودلو، محمدکريم
: سيلاخوري، اسماعيل
عنوان اصلي : مدلسازي و پيش بيني احتمال جنگل زدايي در ناحيه رويشي هيرکاني با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافيايي و روش هاي داده کاوي – جنگل‌هاي استان گلستان
نام نخستين پديدآور : شعباني، سعيد
عنوان اصلي به زبان ديگر : Modeling and predicting the forest fragmentation probability in hyrcanian region by using GIS and data mining techniques – Golestan province forests
وضعیت انتشار : تهران: موسسه تحقيقات جنگلها و مراتع كشور، ۱۴۰۴
فروست : شماره ثبت ۶۷۸۴۱ مورخ ۱۴۰۴/۰۵/۲۸۶۷۸۴۱
: شماره طرح : 12-57-09-014-02009-020138
: سامانه سمپات
توصیفگر : جنگل‌زدایی
: تغییر کاربري
: تهدید محیط زیست
: برنامه‌ریزی و مدیریت
: داده‌کاوی
خلاصه یا چکیده : جنگل‌زدایی به عنوان یک معضل محیط زیستي، جدی‌ترین تهدید برای تنوع محیط زیستي و یکی از مولفه‌های اصلی در تغییر کاربری زمین ثبت شده است. در این پژوهش، توزیع فضایی این تخریب، با استفاده از تکنیک‌های یادگیری ماشین و سامانه اطلاعات جغرافیایی در طرح جنگلداری لوه با مساحت بیش از 10 هزار هکتار در استان گلستان مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور در سری‌های جنگلداری لوه، مناطقی که مواجه با جنگل‌زدایی شده بود شناسایی و موقعیت جغرافیایی آن‌ها ثبت شد. در این مطالعه از مدل‌های کاربردی با تحلیلی دودویی از داده‌ها استفاده شد. بر این اساس مناطق واجد جنگل‌زدایی به صورت "یک" و مناطق بدون جنگل‌زدایی به صورت "صفر" تعریف شد. در این مطالعه 14 متغیر تبیینی شامل جهت شیب، شیب، ارتفاع از سطح دریا، شکل زمین، انحنای دامنه، طول شیب، اثر باد، کمینه دما، میانگین دما، بیشینه دما، بارش، فاصله از جاده، فاصله از مناطق مسکونی و فاصله از اراضی کشاورزی با استفاده از منابع داده‌ها استخراج و در شناسایی احتمال جنگل‌زدایی در منطقه مورد مطالعه استفاده شد. در این تحقیق از سه مدل جمعی تعمیم‌یافته (Generalized Additive Model: GAM)، درخت طبقه‌بندی و رگرسیون (Classification and Regression Tree: CART) و جنگل تصادفی (Random Forest: RF) برای بررسی احتمال جنگل‌زدایی استفاده شد. ارزیابی کارایی مدل‌ها با دو روش سطح زیر منحنی و ضریب کاپا انجام شد. نتایج ارزیابی سطح زیر منحنی نشان داد که مدل جنگل تصادفی با سطح زیر منحنی برابر 959/0 و ضریب کاپای برابر 88/0 از دقت بیشتری نسبت به سایر مدل‌ها برخوردار بود. ارزیابی اهمیت نسبی متغیرهای تبیینی مورد بررسی نشان داد که فاصله از اراضی کشاورزی (905/28)، اثر باد (868/28)، جهت شیب (910/22) و میانگین دما (251/21) از بیشترین وزن در شناسایی احتمال اراضی مستعد جنگل‌زدایی در منطقه مورد مطالعه برخوردار بودند. در بین متغیرهای انسانی اثرگذار، دو عامل فاصله از مناطق مسکونی و فاصله از جاده، بعد از فاصله از اراضی کشاورزی، در جایگاه‌های بعدی قرار داشتند. در یک روندي کلی، در فاصله‌های کم از اراضی کشاورزی، احتمال جنگل‌زدایی در بالاترین مقدار خود قرار داشت. روند کلی نمودار اثر باد نشان داد که با افزایش مقدار اثر باد، احتمال جنگل‌زدایی افزایش می‌یابد. جهت‌های جنوب‌غربی، جنوب‌شرقی و شرقی بالاترین مقدار وابستگی جزئی را داشتند، که نشان می‌دهد احتمال وقوع جنگل‌زدایی در این جهت‌ها بیشتر است. در نمودار میانگین دما مشخص شد که احتمال جنگل‌زدایی با افزایش میانگین دما تا حدود ۱۷ درجه سانتی‌گراد، روندی افزایشی دارد. نقشه‌های پهنه‌بندی احتمال جنگل‌زدایی با سه مدل ذکرشده در چهار گروه با روش شکستگی‌های طبیعی (Natural Break) طبقه‌بندی شد. مطابق نتایج مدل جنگل تصادفی، حدود 15 درصد از مساحت منطقه، در محدوده با احتمال زیاد جنگل‌زدایی قرار دارد. طبقه احتمال خیلي‌کم با مقدار عددی حدود 39 درصد، بیشترین سطح منطقه را دربرداشت. يافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که تلفیق تکنیک‌های یادگیری ماشین و سامانه اطلاعات جغرافیایی رویکردی عملی و کارآمد برای شناسایی مناطق مستعد جنگل‌زدایی است. این نتایج نشان می‌دهد که سیاست‌گذاران و مدیران منابع طبیعی می‌توانند از این مدل‌ها برای شناسایی نقاط بحرانی، هدفمند‌سازی اقدامات حفاظتی، و تدوین راهبردهای پیشگیرانه در برابر جنگل‌زدایی، به‌ویژه در مناطق دارای فشار انسانی بالا، بهره ببرند. به‌کارگیری این روش در برنامه‌های پایش و مدیریت جنگل، می‌تواند به کاهش نرخ تخریب و افزایش کارایی اقدامات حفاظتی منجر شود.
: Deforestation, as a major environmental issue, is recognized as the most serious threat to biodiversity and a key driver of land-use change. This study investigates the spatial distribution of deforestation using machine learning techniques and Geographic Information Systems (GIS) within the Loveh Forest Management Plan, covering an area of over 10,000 hectares in Golestan Province. To achieve this, deforested areas within the Loveh forest compartments were identified and their geographic locations recorded. A binary classification approach was employed, where deforested areas were assigned a value of "1" and non-deforested areas were assigned a value of "0." Fourteen explanatory variables—including slope aspect, slope gradient, elevation, landform, plan curvature, slope length, wind effect, minimum temperature, mean temperature, maximum temperature, precipitation, distance to roads, distance to residential area, and distance to agricultural land—were extracted from various data sources and used to predict deforestation probability in the study area. Three ensemble models—Generalized Additive Model (GAM), Classification and Regression Tree (CART), and Random Forest (RF)—were applied to assess deforestation probability. The evaluation results of the area under the curve (AUC) revealed that the random forest model, with an AUC of 0.959 and a Kappa coefficient of 0.88, demonstrated higher accuracy compared to other models. The relative importance analysis of explanatory variables revealed that distance to agricultural land (28.905), wind effect (28.868), slope aspect (22.910), and mean temperature (21.251) had the highest contributions in identifying deforestation-prone areas. Among anthropogenic factors, distance to residential area and roads ranked next in importance after distance to agricultural lands. Overall, deforestation probability was highest in areas close to agricultural lands. The wind effect trend indicated that deforestation probability increased with wind intensity, reaching a minimum around 1.1. The southwestern, southeastern, and eastern aspects showed the highest partial dependence, indicating a greater likelihood of deforestation. The mean temperature analysis revealed an increasing deforestation probability up to approximately 17°C. Deforestation susceptibility maps generated by the three models were classified into four categories using the natural breaks method. According to the Random Forest model results, approximately 15% of the study area falls within the high-risk deforestation zone. The "very low probability" class, with a numerical value of approximately 39%, covered the largest area extent. The findings of this study demonstrate that integrating machine learning techniques with GIS provides a practical and effective approach for identifying deforestation-prone areas. These results suggest that policymakers and forest resource managers can utilize these models to pinpoint critical areas, optimize conservation efforts, and develop proactive deforestation mitigation strategies, particularly in regions experiencing high human pressure. Implementing this approach in forest monitoring and management programs can help reduce deforestation rates and enhance the efficiency of conservation measures.
آدرس ثابت

پیشنهاد خرید
پیوستها
عنوان :
نام فایل :
نوع عام محتوا :
نوع ماده :
فرمت :
سایز :
عرض :
طول :
نظرسنجی