رکورد قبلیرکورد بعدی

" تعيين اعداد مرجع عناصر غذايي در برگ باغات زيتون در مناطق مختلف کشور براي عملکردهاي مطلوب "


شماره شناسایی : 18886231
شماره مدرک : ۶۸۱۹۳
نام عام مواد : [گزارش نهایی -عادی]
شناسه افزوده : موسوي، سيدمجيد
: موسوي، سيدمجيد
: مقري فريز، علي رضا
: بصيرت، مجيد
: تدين نژاد، مسعود
: تدين، محمدسعيد
: محصص مستشاري، مهرزاد
: طاهري، مهدي
: محبوب خمامي، علي
: خسروي نژاد، اعظم
: پيروي، پرهام
: الياسي راد، سميه
: ضيائيان، محمدرضا
: فلاح نصرت آباد، عليرضا
: ثقفي، کبرا
: قد بيگ لو، جواد
: خان محمدي، زهرا
: گلمحمدي، مجيد
: دلسوز خاکي، بهاره
: تابنده، ليلا
: اکبري، فرهاد
: اسماعيلي، اکبر
: قربانلو، ليلا
: محمد صالحي، مسعود
: حداديان، مجيد
: واحدي، سميرا
: رومي، عباس
: خداياري، اميد
: عطالر، حميد
: جباري منجيلي، مهرانگيز
: تعويذي، حسن
: عسگري، آرزو
: عباسي، محمد
: شاهپوري، سعادت
: صداقت، آزاده
عنوان اصلي : تعيين اعداد مرجع عناصر غذايي در برگ باغات زيتون در مناطق مختلف کشور براي عملکردهاي مطلوب
نام نخستين پديدآور : موسوي، سيدمجيد
عنوان اصلي به زبان ديگر : Determining the leaf nutrients reference norms of olive orchards for optimum yields in different regions of Iran
وضعیت انتشار : کرج: موسسه تحقيقات خاک و آب، ۱۴۰۴
فروست : شماره ثبت ۶۸۱۹۳ مورخ ۱۴۰۴/۰۸/۰۳۶۸۱۹۳
: شماره طرح : 014-10-10-033-98046-991456
: سامانه سمپات
توصیفگر : وضعيت تغذيه¬اي،
: اعداد مرجع،
: روش تشخيص چندگانه،
: انحراف از درصد بهینه،
: عملکرد
خلاصه یا چکیده : تعیین اعداد مرجع منطقه‌ای برای عناصر غذایی، یک خلاء تحقیقاتی و ترویجی مهم را پر می‌کند و می‌تواند به بهینه‌سازی مصرف کود، افزایش عملکرد و کاهش هزینه‌های تولید و اثرات زیست‌محیطی منجر شود. در تحقیق حاضر با هدف تعیین اعداد مرجع و دامنه مطلوب عناصر غذایی در تعداد 88 باغ زیتون (متفاوت از نظر عملکرد) در 6 استان کشور (فارس، زنجان، قزوین، گیلان، اصفهان و خراسان جنوبی) که با روش مدیریت تلفیقی حاصلخیزی خاک و تغذیه گیاه مدیریت می¬شدند، طی سال¬های 1399 و 1400 مورد بررسی قرار گرفتند. از آنجایی¬که داشتن حدأقل 30 پایلوت (باغ) برای تعیین اعداد مرجع عناصر غذایی برای هر سری داده¬ی ورودی به مدل ضروری می¬باشد و در اکثر استان¬های مورد بررسی تعداد پایلوت¬های منتخب کمتر از این مقدار می¬باشد، به همین دلیل استان¬ها و مناطق تقریباً مشابه بر اساس نقشه¬ی خرد اقلیم کشاورزی کشور شناسایی و در یک گروه قرار گرفتند. از اینرو، بر اساس مکان استقرار باغ¬های مورد مطالعه، باغ¬های مربوط به استان¬های اصفهان، زنجان (طارم)، قزوین (طارم سفلی)، گیلان (رودبار) و خراسان جنوبی (خوسف) با تعداد کل 48 پایلوت بعنوان کلاس خرداقلیم معتدل خشک در نظر گرفته شدند. استان فارس نیز به دلیل برخورداری از تعداد استاندارد پایلوت (40 پایلوت) برای اجرای این پروژه به طور جداگانه و مستقل در طی دو سال مورد سنجش قرار گرفت. رقم غالب زیتون در این پایلوت ها از نوع زرد و روغنی بود. در هر پایلوت، تعداد 30 درخت با سن حدود 15ساله علامت-گذاری و در زمان نمونه¬برداری در اواسط مرداد ماه از شاخه¬های رشد سال جاری که بدون بار بودند، نمونه¬برداری برگ انجام شد. به این صورت که از هر یک از 30 درخت انتخاب شده در هر باغ، یک نمونه¬ی مرکب برگ از محل شاخه¬های بدون میوه¬ی سال جاری از جهات مختلف نمونه¬برداری و برای انجام تجزیه¬های آزمایشگاهی به آزمایشگاه منتقل و غلظت عناصر نیتروژن، فسفر، پتاسیم، آهن، منگنز، مس، روی و بور در آن¬ها تعیین شد. در زمان برداشت، میزان عملکرد میوه¬ی هر باغ بر اساس متوسط عملکرد کل هر 30 درخت که از آن نمونه¬ی مرکب برگ تهیه شده بود، نیز تعیین خواهد شد. در نهایت با استفاده از روش¬های تشخیص چندگانه عناصر غذایی (CND) و انحراف از درصد بهینه (DOP) برای تعیین اعداد مرجع عناصر غذایی و وضعیت تعادل و عدم تعادل تغذیه¬ای باغات زیتون در استان¬های مورد مطالعه اقدام شد. نتایج مربوط به استان فارس نشان داد که، از مجموع 80 باغ زيتون در دو سال، تعداد 6 باغ در گروه عملکرد بالا و 74 باغ در گروه عملکرد کم قرار گرفتند. نتایج مربوط به تعیین اعداد مرجع عناصر غذایی با استفاده از روش CND در باغ¬های زیتون استان فارس نشان داد که اعداد مرجع عبارتند از 066/0± %31/2= N، 088/0± % 14/0 P=، 066/0± % 58/1=K، 074/0± % 1/3 =Ca، 055/0 ± % 60/0 = Mg، 175/0 ±mg.kg-1 50/58= Mn، 179/0± mg.kg-1 17/24 = Zn ؛ 109/0± mg.kg-1 220 = Fe ؛ 163/0± mg.kg-117/6 = Cu؛ 124/0± mg.kg-1 50/65 =B. بر اساس شاخص عناصر غذایی محاسبه شده در این منطقه مشاهده شد که باغات از نظر عناصر روی، مس، منگنز و کلسیم در وضعیت متعادل قرار داشته در حالی¬که از نظر فسفر، بور، آهن، پتاسیم، منیزیم و نیتروژن بیشبود این عناصر شناسایی شد. نتایج مربوط به تعیین اعداد مرجع عناصر غذایی با استفاده از روش CND در باغ¬های زیتون در کلاس خرداقلیم معتدل خشک نشان داد که اعداد مرجع عبارتند از 35/0± %31/1= N، 39/0± % 09/0 P=، 39/0± % 63/1=K، 25/0± % 50/1 = Ca، 055/0 ± % 11/0 = Mg ، 205/0± mg.kg-1 43/14 = Zn ؛ 45/2± mg.kg-1 102/36 = Fe ؛ 49/0±mg.kg-145/11 = Cu؛ 197/0± mg.kg-1 35/27 =B. بر اساس شاخص عناصر غذایی محاسبه شده در این منطقه مشاهده شد که باغات از نظر فسفر، منیزیم، آهن، مس و بور در وضعیت متعادل بوده در حالی¬که از نظر نیتروژن، پتاسیم، کلسیم و بویژه عنصر روی بیشبود این عناصر وجود دارد. بکارگیری روش انحراف از درصد بهینه (DOP) برای تعیین وضعیت تعادل و عدم تعادل عناصر غذایی در باغات مورد مطالعه در استان فارس نشان داد که اولویت اول توصیه مدیریت تغذیه¬ای در این منطقه اصلاح کمبود نیتروژن و فسفر در بیشتر باغ¬های می¬باشد، در رتبه دوم تأمین متعادل کلسیم و منیزیم، سپس جبران کمبود گسترده روی و بور و در نهایت مدیریت پتاسیم بر اساس آزمون خاک-برگ، نه بصورت یکسان برای همه باغ¬ها می¬باشد. توصیه کلیدی و مهم برای باغات این منطقه این¬ می¬باشد که مدیریت تغذیه باید از حالت عمومی به مدیریت مبتنی بر تشخیص (site-specific) تغییر کند؛ زیرا نتایج نشان می‌دهد نسخه واحد برای همه باغ‌ها ناکارآمد است. در کلاس خرداقلیم معتدل خشک بررسی نتایج مربوط به روش DOP نشان داد که نیتروژن و پتاسیم در اغلب باغ‌ها دچار کمبود بودند و به‌عنوان اصلی‌ترین عناصر محدودکننده عملکرد شناسایی شدند. کلسیم و منیزیم نوسان زیادی داشتند؛ در برخی باغ‌ها کمبود و در برخی مازاد مشاهده شد. در بین عناصر کم¬مصرف، آهن معمولاً در وضعیت مازاد یا عدم تعادل بود، در حالی که روی و مس در تعدادی باغ بیش‌ازحد بالا بودند و بور در برخی باغ‌ها کمبود داشت. نکته¬ای که از بررسی وضعیت باغات این منطقه مشاهده شد این بود که باغ‌های با عملکرد متوسط (3000 تا 3500 کیلوگرم در هکتار معمولاً تعادل غذایی بهتری داشتند (یعنی مقادیر ΣDOP نسبتاً پایین‌تر ) که نشان می‌دهد تعادل عناصر غذایی مهم‌تر از مقدار مطلق آن‌هاست. در مجموع، اصلاح کمبود N و K، مدیریت تعادل Ca و Mg، و کنترل مصرف ریزمغذی‌ها به‌ویژه Zn و Cu باید در اولویت مدیریت تغذیه زیتون در منطقه مورد مطالعه قرار گیرد. نکته قابل تامل و کلیدی در نتایج این پژوهش، تضاد ظاهری در تفسیر وضعیت برخی عناصر غذایی کلیدی بین دو روش CND و DOP است. این تناقض، نشان‌دهنده تفاوت‌های بنیادین فلسفی و محاسباتی این دو ابزار تشخیصی است که درک آن برای مدیریت صحیح تغذیه ضروری است. دلیل اصلی این تضاد ظاهری به این مهم برمی¬گردد که روش CND بر خلاف روش DOP، مبتنی بر آنالیز ترکیبی (Compositional Analysis) بوده و به غلظت مطلق یک عنصر کاری ندارد، بلکه به تعادل و نسبت آن با تمام عناصر دیگر در یک سیستم بسته (برگ گیاه) توجه می‌کند در حالی¬که روش DOP برای تشخیص ماهیت این عدم تعادل (کمبود واقعی یا بیش‌بود واقعی) مورد استفاده قرار گیرد. این رویکرد ترکیبی، از تفسیرهای سطحی جلوگیری کرده و به توصیه کودی دقیق‌تر و متعادل‌تری منجر خواهد شد که هدف اصلی این پژوهش نیز بوده است.
: Establishing regional reference values for nutrients fills an important research and extension gap and can contribute to optimizing fertilizer use, increasing yield, and reducing production costs and environmental impacts. In the present study, with the objective of determining reference values and the optimal ranges of nutrients, 88 olive orchards (differing in yield performance) located in six provinces of Iran (Fars, Zanjan, Qazvin, Gilan, Isfahan, and South Khorasan), which were managed under an integrated soil fertility and plant nutrition management system, were investigated during 2020 and 2021. Since at least 30 pilot orchards are required for calculating nutrient reference values for each dataset entered into the model, and in most provinces the selected number of pilot orchards was lower than this threshold, provinces and similar regions were clustered into groups based on the national agro-climatic zoning map. Accordingly, olive orchards in Isfahan, Zanjan (Tarom), Qazvin (Lower Tarom), Gilan (Roudbar), and South Khorasan (Khusf), with a total of 48 pilot orchards, were categorized as belonging to the semi-arid temperate agro-climatic class. The province of Fars, however, was evaluated separately and independently during the two years of study, because it provided a sufficient number of pilot orchards (40 orchards). The dominant olive cultivars in these pilot orchards were ‘Zard’ and ‘Roghani’. In each pilot orchard, 30 trees of approximately 15 years old were marked. Leaf sampling was performed in mid-August from current-year non-fruiting shoots. A composite leaf sample was prepared from each of the 30 selected trees, collected from non-fruiting shoots across all directions, and transferred to the laboratory for analysis. The concentrations of nitrogen, phosphorus, potassium, iron, manganese, copper, zinc, and boron were determined. At harvest, fruit yield was estimated for each orchard based on the average yield of the 30 sampled trees. Finally, the methods of Compositional Nutrient Diagnosis (CND) and Deviation from Optimum Percentage (DOP) were applied to determine nutrient reference values and to assess the nutritional balance/imbalance in olive orchards of the studied provinces. The results for Fars province showed that, among 80 orchards evaluated across two years, 6 orchards were classified as high-yielding, while 74 orchards fell into the low-yield category. The CND-derived nutrient reference values for Fars olive orchards were: N = 2.31 ± 0.066%, P = 0.14 ± 0.088%, K = 1.58 ± 0.066%, Ca = 3.1 ± 0.074%, Mg = 0.60 ± 0.055%, Mn = 58.50 ± 0.175 mg kg⁻¹, Zn = 24.17 ± 0.179 mg kg⁻¹, Fe = 220 ± 0.109 mg kg⁻¹, Cu = 6.17 ± 0.163 mg kg⁻¹, and B = 65.50 ± 0.124 mg kg⁻¹. Based on nutrient indices, Zn, Cu, Mn, and Ca were balanced, whereas P, B, Fe, K, Mg, and N were found in excess. For the semi-arid temperate agro-climatic class (48 orchards from multiple provinces), the CND reference values were: N = 1.31 ± 0.35%, P = 0.09 ± 0.39%, K = 1.63 ± 0.39%, Ca = 1.50 ± 0.25%, Mg = 0.11 ± 0.055%, Zn = 14.43 ± 0.205 mg kg⁻¹, Fe = 36.102 ± 2.45 mg kg⁻¹, Cu = 11.45 ± 0.49 mg kg⁻¹, and B = 27.35 ± 0.197 mg kg⁻¹. Nutrient indices indicated that P, Mg, Fe, Cu, and B were balanced, while N, K, Ca, and especially Zn were excessive. Applying the DOP method in Fars province revealed that the highest management priority should be correcting N and P deficiencies across most orchards, followed by balanced supply of Ca and Mg, then addressing widespread deficiencies of Zn and B, and finally, managing K based on soil and leaf analysis rather than uniform application across all orchards. A key recommendation for this region is to shift nutrient management from generalized approaches to site-specific management, as a uniform prescription for all orchards proved ineffective. In the semi-arid temperate class, DOP results showed that N and K were the most limiting nutrients, with widespread deficiencies across most orchards. Ca and Mg displayed large fluctuations, being deficient in some orchards and excessive in others. Among micronutrients, Fe often appeared excessive or imbalanced, Zn and Cu were frequently above optimum levels, while B showed deficiency in some orchards. Interestingly, orchards with medium yield (3,000–3,500 kg ha⁻¹) usually exhibited better nutrient balance (i.e., lower ΣDOP values), suggesting that nutrient balance is more important than absolute concentrations. Overall, correcting N and K deficiencies, managing the balance of Ca and Mg, and controlling micronutrient applications, particularly Zn and Cu, should be prioritized for olive nutrition management in the studied regions. A key insight from this study is the apparent contradiction between the interpretation of some key nutrients when comparing CND and DOP methods. This discrepancy reflects fundamental philosophical and computational differences between the two diagnostic tools. Specifically, CND is based on compositional analysis and evaluates the balance and ratios of all nutrients within the closed system of the leaf, without considering absolute concentrations. By contrast, DOP helps identify the nature of imbalance (true deficiency vs. true excess). This integrated approach prevents superficial interpretations and leads to more precise and balanced fertilizer recommendations, which was the main aim of this study.
آدرس ثابت

پیشنهاد خرید
پیوستها
Search result is zero
نظرسنجی